خبرگزاری انتخاب: دیشب خیلی از خیابانهای تهران درگیر تظاهرات و زد و خورد بود. مردم احساس کردهاند که به شعورشان توهین شده. دیشب مجمع روحانیون مبارز جلسه فوقالعاده داشت. در آنجا اخبار متفرقه درگیریهای خیابانی و زد و خوردها هم مطرح شد. مهمترین دستورش بیانیهای بود که منتشر شد.
آقای خاتمی از جلسهای به مجمع آمده بود که در آن آقای مهندس موسوی و تعدادی از بزرگان بودند. این بیانیه مجمع که خواستار تجدید انتخابات است، پس از شنیدن گزارشهای زیادی صادر شد که آقای محتشمی و دیگران ارائه کردند. همچنان که به خوبی میشود فهمید وجدان عمومی جامعه این نتیجه را نپذیرفته است. به همین دلیل مهندس موسوی فردا ساعت 4 بعد از ظهر در مسیر میدان انقلاب تا میدان آزادی درخواست مجوز برای راهپیمایی کرده که امیدواریم همه شرکت کنیم. وقتی برمیگشتم در چند منطقه جوانان به صورت مدنی ایستاده بودند و شعار میدادند موسوی رای مارو پس بگیر.
در بین راه متوجه شدم که موبایلها قطع شده است. نگران شدم. در ماجرای 18 تیر هم این اتفاق افتاده بود. در منزل لپتاپم را باز کردم دیدم فیسبوک هم مثل دهها سایت دیگر فیلتر شده است. سایت خودم هم کلی مشکل دارد. به هر زوری هست فعلا آن را بالا نگه داشتهام. بیآنکه بتوانم پرسش و پاسخها را up کنم. یکی pm داد که محسن میردامادی را گرفتهاند. باور نکردم. زنگ زدم منزل رضا خاتمی. توضیح داد که محسن و رمضانزاده و سعید شریعتی و صفائیفراهانی و خانم آغاجری را هم گرفتهاند. کلی جا خوردم. بعد یکی دیگه از دوستان خبر داد که بهزاد نبوی را هم گرفتهاند. این بار باز هم به منزل رضا خاتمی زنگ زدم. خانم زهرا اشراقی، همسرش گوشی را برداشت و گفت یک ربع پیش آمدهاند دم منزل و رضا خاتمی را هم بردهاند. گفت صد نفری در لیست هستند. از خیابانها هم صدای تظاهرات و اللهاکبر میآمد.
به آقای کروبی زنگ زدم. بعد از نیمه شب بود. گفت که سری به منزلش بزنم. رفتم. با شادابی توضیح میداد که سر شبی با کرباسچی رفتهاند در میان شلوغیهای خیابان ولیعصر و در میان تظاهرکنندگان. با آنها حرف زده و مورد تقدیر قرار گرفته است. توضیح داد که بیانیه دومی هم صادر کرده است. در آن گفته آقای احمدینژاد را رئیسجمهور نمیدانم. ولی به روزنامهاش گفتهاند که نباید بیانیه را چاپ کند و از لغت تقلب هم برای انتخابات استفاده نکنند و از درگیریها هم چیزی ننویسند. امروز هم به جای بیانیه بخشی از صفحه را سفید چاپ کردهاند. صبح امروز هم رفتم پیش آقای خاتمی. دوستان نزدیک میرحسین موسوی هم بودند. از مواضع محکم و آشتیناپذیر موسوی صحبت میکردند که همچنان روی نپذیرفتن نتیجه انتخابات ایستاده است و احتمالا قصد دارد مردم را به یک تجمع و یا راهپیمائی قانونی با هدف تجدید انتخابات دعوت کند.
آقای خاتمی هم خیلی تاکید داشت که مهندس موسوی را که چنین با استقامت ایستاده نباید تنها گذاشت و دنبال این بود که همه تاثیرگذاران در کشور همراه این موج عمومی با موسوی برای این شعار تجدید انتخابات همراهی کنند. در همان جلسه بودیم که گفتند رضا خاتمی و عدهای از دوستان دیگر آزاد شدند. تلاش و لابی زیادی شده بود. اما مصطفی دوست خیلی خوب و پرصفامان که عضو جلسه هم بود، به اتفاق رمضانزاده و احتمالا خیلیهای دیگر هنوز آزاد نشدهاند. امیدوارم کارهای مهندس موسوی زودتر اعلام شود تا مردم سریعتر بتوانند بفهمند چه باید بکنند.
آقای خاتمی از جلسهای به مجمع آمده بود که در آن آقای مهندس موسوی و تعدادی از بزرگان بودند. این بیانیه مجمع که خواستار تجدید انتخابات است، پس از شنیدن گزارشهای زیادی صادر شد که آقای محتشمی و دیگران ارائه کردند. همچنان که به خوبی میشود فهمید وجدان عمومی جامعه این نتیجه را نپذیرفته است. به همین دلیل مهندس موسوی فردا ساعت 4 بعد از ظهر در مسیر میدان انقلاب تا میدان آزادی درخواست مجوز برای راهپیمایی کرده که امیدواریم همه شرکت کنیم. وقتی برمیگشتم در چند منطقه جوانان به صورت مدنی ایستاده بودند و شعار میدادند موسوی رای مارو پس بگیر.
در بین راه متوجه شدم که موبایلها قطع شده است. نگران شدم. در ماجرای 18 تیر هم این اتفاق افتاده بود. در منزل لپتاپم را باز کردم دیدم فیسبوک هم مثل دهها سایت دیگر فیلتر شده است. سایت خودم هم کلی مشکل دارد. به هر زوری هست فعلا آن را بالا نگه داشتهام. بیآنکه بتوانم پرسش و پاسخها را up کنم. یکی pm داد که محسن میردامادی را گرفتهاند. باور نکردم. زنگ زدم منزل رضا خاتمی. توضیح داد که محسن و رمضانزاده و سعید شریعتی و صفائیفراهانی و خانم آغاجری را هم گرفتهاند. کلی جا خوردم. بعد یکی دیگه از دوستان خبر داد که بهزاد نبوی را هم گرفتهاند. این بار باز هم به منزل رضا خاتمی زنگ زدم. خانم زهرا اشراقی، همسرش گوشی را برداشت و گفت یک ربع پیش آمدهاند دم منزل و رضا خاتمی را هم بردهاند. گفت صد نفری در لیست هستند. از خیابانها هم صدای تظاهرات و اللهاکبر میآمد.
به آقای کروبی زنگ زدم. بعد از نیمه شب بود. گفت که سری به منزلش بزنم. رفتم. با شادابی توضیح میداد که سر شبی با کرباسچی رفتهاند در میان شلوغیهای خیابان ولیعصر و در میان تظاهرکنندگان. با آنها حرف زده و مورد تقدیر قرار گرفته است. توضیح داد که بیانیه دومی هم صادر کرده است. در آن گفته آقای احمدینژاد را رئیسجمهور نمیدانم. ولی به روزنامهاش گفتهاند که نباید بیانیه را چاپ کند و از لغت تقلب هم برای انتخابات استفاده نکنند و از درگیریها هم چیزی ننویسند. امروز هم به جای بیانیه بخشی از صفحه را سفید چاپ کردهاند. صبح امروز هم رفتم پیش آقای خاتمی. دوستان نزدیک میرحسین موسوی هم بودند. از مواضع محکم و آشتیناپذیر موسوی صحبت میکردند که همچنان روی نپذیرفتن نتیجه انتخابات ایستاده است و احتمالا قصد دارد مردم را به یک تجمع و یا راهپیمائی قانونی با هدف تجدید انتخابات دعوت کند.
آقای خاتمی هم خیلی تاکید داشت که مهندس موسوی را که چنین با استقامت ایستاده نباید تنها گذاشت و دنبال این بود که همه تاثیرگذاران در کشور همراه این موج عمومی با موسوی برای این شعار تجدید انتخابات همراهی کنند. در همان جلسه بودیم که گفتند رضا خاتمی و عدهای از دوستان دیگر آزاد شدند. تلاش و لابی زیادی شده بود. اما مصطفی دوست خیلی خوب و پرصفامان که عضو جلسه هم بود، به اتفاق رمضانزاده و احتمالا خیلیهای دیگر هنوز آزاد نشدهاند. امیدوارم کارهای مهندس موسوی زودتر اعلام شود تا مردم سریعتر بتوانند بفهمند چه باید بکنند.
No comments:
Post a Comment